مخاطب من توی که میخوانی
لطفا قلب بی رنگ پررنگ کو
پروردگارا در این شب زیبای پاییزی از من بگذر
بابت تمام لحظاتی که در آن ناامید شدم🌸
یا از فردا ترسیدم🥺
#شبخوبۍدرڪنارخانوادهداشتہباشیدتافردا👋
لطفا قلب بی رنگ پررنگ کو
پروردگارا در این شب زیبای پاییزی از من بگذر
بابت تمام لحظاتی که در آن ناامید شدم🌸
یا از فردا ترسیدم🥺
#شبخوبۍدرڪنارخانوادهداشتہباشیدتافردا👋
#مهم💥
⭕سوال پر تکرار🔺🔺
آیا اگر فقط کنکور فرهنگیان ثبت نام کنیم فقط دفترچه ازمون تخصصی فرهنگیان رو بهمون میدن( هوش معلمی و تمدن _ایرانی اسلامی و تعلیم و تربیت اسلامی) ؟ پس تکلیف اون ۱۵ درصد امتیاز که از دروس تخصصی بدست میاد چی میشه؟
پاسخ:
شما حتی اگر فقط کنکور فرهنگیان ثبت نام کنید و ( کنکور سراسری مرحله اول ثبت نام نکنید) دفترچه سوالات تخصصی رشته خودتون رو اول پاسخ میدید بعد دفترچه ازمون تخصصی فرهنگیان
مثلا دانش دانش اموز رشته تجربی که فقط رشته های فرهنگیان رو ثبت نام کرده
روز کنکور اول بهش دفترچه سوالات کنکور تخصصی بهش میدن( زیست ، شیمی، ریاضی ، فیزیک و زمین) و بعد از اون سوالات دفترچه ازمون تخصصی فرهنگیان
اما فقط میتونه برای رشته های فرهنگیان انتخاب رشته کنه‼️
و از این نتیجه نمیتونه برای سایر رشته های کنکور سراسری و دانشگاه ها استفاده کنه
فقط و فقط فرهنگیان
بنابراین فرق کسی که فقط کنکور فرهنگیان ثبت نام میکنه با اونی که هر دو رو( فرهنگیان و کنکور سراسری) شرکت کرده اینه که فقط برای رشته های فرهنگیان انتخاب رشته میکنه‼️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ادعای ناسا درمورد قطعی اینترنت طی چند روز دیگر با توجه به برخورد جسم ماورایی خارجه با مغناطیس زمین اینترنت برای هفته ها وماه ها قطع خواهد شد واین یعنی آخرالزمان اینترنت فاجعه ای تاریخی تکرار نشده طی سال های گذشته امروز 9 9 1402 اولین برخورد صورت گرفت اثرات ان طی روزهای که در پیش داریم به وقوع خواهد پیوست
با ماباشید در ادامه روند اخبار ناسا
ما از آنان که به ما تکیه کرده بودند بی پناه تر بودیم
دلتنگی
دست بر گریبان گرفته بود و فریاد میزد اما…!
صدایی از حنجره اش خارج نمیشد..
گویی نمایش پانتومیم اجرا میکند!
اما بدون بیننده!
مشخص بود حال خوشی ندارد.
قدم میزد و راه میرفت و دستانش را در هوا تکان میداد!
یا من چیزی نمیشنیدم!
یا او بی صدا جنگ میکرد.
بغض در گلویش بیداد میکرد و اشک در چشمانش هویدا بود!
اما مقاومت میکرد در برابر هدر دادن مرواریدهایی ک…
بگذریم!
موبایلش را برداشت و شماره ای را گرفت،
اما سرش را تکان داد و شماره رد تماس دادوگاهی بی صدا فریاد میزد وخدا را میخواست بی آنکه درد ها فراموش کن سکوت کرد
میرفت ارام ارام در نگاهش اشک بود غوغایی بر اشوبه دلش راستی چه کسی میدانست که اوهم دارد به انجا میرود شال گردنش را سفت کرد ودستانش را درهم فشرد تا کمی گرم شود به راه خود ادامه داد رفت کوچه ها یکی پس از دیگری طی میشد قلبش گلوپ گلوپ بر سطح جناق سینه اش از فرط هیجان ترس استرس میکوبید رسیده بود گویا در را گشود چشم ها همه به سوی او بود اما او فقط به گوشه نگاه می کرد ناگهان نگاهی اشنا......
رفت همانند جان کز بدن میرود